مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

یادداشتی بر کتاب " پژواک " نوشته ی " عبدالله عظیم آبادی " / علیرضا ذیحق

علیرضا ذیحق


یادداشتی بر کتاب " پژواک " نوشته ی " عبدالله عظیم آبادی "


زندگی روزمره آکنده از خبرها و وقایعی است  که وجدانهای بیدار را می آزارد وانسانهای مسؤول را ناچار به جهت گیری و بیان دیگاهاشان می کند . هیچ انسان اجتماعی که مدنیت و فرهنگ از ویژگی های بارز شخصیت اوست ، نمی تواند نسبت به مسائلی که با سرنوشت ، رفاه و امنیت عمومی در ارتباط است ، بی تفاوت باشد .


 

   علیرضا ذیحق


یادداشتی بر کتاب " پژواک " نوشته ی " عبدالله عظیم آبادی "


زندگی روزمره آکنده از خبرها و وقایعی است  که وجدانهای بیدار را می آزارد وانسانهای مسؤول را ناچار به جهت گیری و بیان دیگاهاشان می کند . هیچ انسان اجتماعی که مدنیت و فرهنگ از ویژگی های بارز شخصیت اوست ، نمی تواند نسبت به مسائلی که با سرنوشت ، رفاه و امنیت عمومی در ارتباط است ، بی تفاوت باشد . تعهد به حق و حقیقت ، ابراز انزجار از نابسامانی ها ، عشق به زاد و بوم  و آرزوی بهترین ها برای مردم ، رسالت هایی هستند که بر دوش اهل قلم سنگینی می کنند و آنها را ناچار به نوشتن می کنند . نویسنده در این مواقع با تکیه بر وقایع اتفاقیه ، به گزارشگری صادق بدل می شود که تاریخ اجتماعی یک ملت را ، آنچنان که شایسته ی یک شهروند مسؤول است می نگارد و برای آیندگان به میراث می گذارد . نوعی روزنامه نگاری که با تحلیل و استناد سروکار دارد و در زمان نگارش ، - با توجه به داغ بودن مسائل و خبرها -  با استقبال گسترده ی مخاطبین همراه می شود . گذشت زمان هرچند ، غباری بر چهره ی آنچه گذشته است  می نشاند اما سندیت آن یادداشت ها و خواندنی بودن آنان برای بازیابی یک دوران سپری شده ، همچنان می تواند جذاب و جالب باشد . اما دریغا که  بیشتراین نوشته ها ، لای روزنامه ها و مجلات مسکوت  می مانَد ودر کسوت کتاب ، به نسل های آینده  نمی رسد . تنها معدودی از این آثار ، سد زمان را می شکنند وبه ماندگاری در حوزه ی فرهنگ می رسند و به مثابه گذشته چراغ راه آینده است ، درسی برای نسلی می شوند که می خواهد یاد بگیرد و به تحول و دگرگونی در فرداها جامه ی عمل بپوشاند . میراثی که فرا موشی نمی پذیرد و تأثیر گذاری ژرفی بر آینده  دارد تا نسل جوان ، مسؤول و متعهد بار آید و به عنو.ان یک شهروند آگاه ، سکان سرنوشت کشور را به پیش ببرند .

یادداشتهای عبداله عظیم آبادی نیز از جنس همین گونه است ودر بازخوانی آنها ، با انسانی روبرو می شویم که به تعبیر ی ، تار و پودش ابریشم است و قلبی در سینه دارد که برای سربلندی این ملک ، می تپد و نسبت به وقایعی که اتفاق می افتند ، نمی تواند بی طرف بماند و با کوچکترین لرزشی که بر وجدان او می افتد ، قلم بر دست می گیرد و از نابسامانی ها و ناسازگاری ها در حوزه های مدیریت شهری و کشوری پرده بر می گیرد . چنان ظریف و دقیق به این رسالت خویش عمل می کند که نه دلی می آزارد و نه که نوشته هایش به شعار بدل می شوند . یادداشت هایش آمیزه ای هستند از شعور ، احساس مسؤولیت و تشویق به سازندگی .

 تهیه و تنظیم یادداشتهای او که از لابلای نشریات مختلف برگزیده شده ، کاری دشوار بود و تلاشی مضاعف می خواست تا کارنامه ای چهل ساله را بتوانی یکجا جمع آوری بکنی . چرا که گذر زمان باعث از بین رفتن بیشتر نسخه ها شده بود و فقط تک و توکی در دسترس بود که بالأخره ،  با اصرار دوستان و همت والای وی  و جستجوهای بسیار ، مجموعه ای که در دسترس هست ، آماده شد . در این یادداشتها ، وسواس نویسنده بیشتر از آن که به آرایه های ادبی باشد ، بر گزارشگری و تحلیل مسائل استوار است و ساده نویسی از ویژگی های بارز آنهاست . خاطرم است در سالهایی که سردبیر هفته نامه " اورین خوی " بودم  بنا به استقبالی که از نوشته های عبداله عظیم آبادی می شد و درخواستی که مردم داشتند ، همیشه به اصرار از او می خواستیم که هر هفته ای با نوشته هایش نشریه را مزین  کند و او بی هیچ چشمداشت مادی ، از روی شوق و علاقه و حس خدمتگزاری اش به ذات فرهنگ و ادب ، این درخواست را اجابت می کرد و شاهد این بودیم که مردم چقدر نوشته های او را دوست دارند .

مطمئنأ این کتاب ، ضمن تعیین جایگاه وی در میان مفاخر خوی ، انسانی آزاد اندیش و خادم فرهنگ را  نیزبه ما می شناساند که  چنین آدمهایی در جامعه  ، حکم  کیمیا را دارند و لحظه ای را بدون مسؤولیت سپری نکرده اند . *

-------------------


* پژواک (مجموعه مقالات منتشر شده از سال 1358 الی 1393) / عبدالله عظیم آبادی ) /نشر شعر سپید / 1395

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.