مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

یادداشتی بر کتاب " ترنج قالی " از فریبا حاج دایی / علیرضا ذیحق

علیرضا ذیحق

قصه هایی در کتیبه ی نور


یادداشتی بر کتاب " ترنج قالی " از فریبا حاج دایی


فریبا حاج دایی با مجموعه داستان " با شیرینی وارد می شویم " ثابت کرده بود که ذاتاً قصه گوست و زبان داستان را با تلمذ در مکتب قصه نویسی  مدرن ایرانی نیک آموخته است . مدتها چشم به راه بودیم که اثری دیگر از اور ا ببینیم و ارمغان اش به ادبیات داستانی ایران را که در کوله بار نوین اش چه تازه هایی خواهد داشت زا شاهد باشیم .

 

علیرضا ذیحق

قصه هایی در کتیبه ی نور


یادداشتی بر کتاب " ترنج قالی " از فریبا حاج دایی


فریبا حاج دایی با مجموعه داستان " با شیرینی وارد می شویم " ثابت کرده بود که ذاتاً قصه گوست و زبان داستان را با تلمذ در مکتب قصه نویسی  مدرن ایرانی نیک آموخته است . مدتها چشم به راه بودیم که اثری دیگر از اور ا ببینیم و ارمغان اش به ادبیات داستانی ایران را که در کوله بار نوین اش چه تازه هایی خواهد داشت زا شاهد باشیم . تا که در پاییز 95 با "ترنج قالی " آمد و دنیایی رنگ و نقش را در منظر دوستداران ادبیات گستَرد .  در " ترنج قالی " اوخوانندگان را با خود به  گلستان تجربه هایی می بَرَد که هرکدام در نوع خود شگرف اند . زمان و مکان در قصه های او تعریفی دیگر پیدا می کنند وگاه می شکنند و گاه در هم ادغام می شوند و از روایت خطی فاصله می گیرند .

فریبا حاج دایی استعداد بی نظیری در قصه نویسی دارد طوری که زبان قصه اش را متمایز تر از هم نسلان اش می کند و ضمن زنانه نویسی که در مضامین قصه ها  خود را عیان می کنند زبان قصه اش نیز با اصطلاحات و ترکیبات محاوره ای می آمیزد و نثری را در قصه هایش شاهدیم که می تواند بارزترین وجهه ی نثر داستانی معاصر باشد . او از زخم ها ، حسادت ها ، کینه ها ، روابط ملموس اجتماعی ، عشقها  و نوستالژی  ها دامنی سخن دارد و " ترنج قالی " نویسنده ای را به ما می شناساند که نه خود را تکرار می کند و نه که اهل تکرار است . نو آوری هایش قابل تمجید است و بی شک ماندگاری هنرش در خلق نمونه های برجسته ی ادبیات خلاقه ، گوشه ای از کتیبه ی نوری است که فضای داستانی مار ا روشن می کند .

درقصه های حاج دایی ، نه حکمی نه پندی مدنظر است و بیشتر لذت یابی از هنر است که شاکله ی کارهایش را تشکیل می دهد . البته تلنگر به دردها است و سراسیمگس های جامعه نبض تپنده ی آن . " ترنج قالی " قصه های زیبایی دارد و اما قصه ای که من می پسندم و نویسنده و خوانندگان شاید " تامارا " باشد که پرداختی فوق العاده درخشان دارد و از معظلی حرف می زند که کمتر در ادبیات داستانی با آن برخورد داریم . تقابلی از باورهای مختلف که به وصلتی کنارهم جا می افتند و اما همچنان شکاف های سنتی خود را رخ می نمایند . اما قصه ای که من دوست دارم و شاید هر منتقد دیگری داستان " می گویند نبوده " است . رگ و پی و جان در این قصه می تپد و داستان زنی است که خبرنگار بازداشتی دارد و می خواهد در فرصت کوتاهی که دارد وثیقه بگذارد و در کشاکش دهری که گرفتارش کرده است راهی به سوی رهایی یابد که ناگهان با تصاویری روبرو می شویم که سبک قصه را دگرگون می کند :

" و ما داریم بالا می رویم . نگاهم از پوتین ها بالاتر می رود . پایی نمی بینم ." این ندیدن دنیایی ظرافت و سیالیت ذهن را با خود همراه می آورد و در ادامه می خوانیم : " کسی را هم . آنجا نیست . پوتین ها هستند و خودش نه . آسانسور همین طور دارد بالا می رود .دستم به طرف دکمه ها می رود . دکمه ای در کار نیست نقاشی باشد انگار . صدای جیغ می آید . جیغ من است یعنی ؟ بالأخره می ایستد . در باز می شود . پا را بیرون می گذارم . زیرپایم خالی است . در قعر تاریکی شناور می شوم . "

این مضامین بکر و استعاری که در چرخشی مدور چنین هنرمندانه ، دنیای عادی را به جهانی  از وهم و هراس پیوند می زند اوج خلاقیت نویسنده ایست که متفاوت تر می اندیشد و به چارچوبهای از پیش تعیین شده مقید نیست . عنصرخیال در او سرشار است و جلوه هنر  در او با شکوه می تابد . *

*ترنج قالی ( مجموعه داستان های کوتاه ) ، فریبا حاج دایی ، ناشر : فرا سخن ، چاپ اول ، تهران 1395

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.