مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

مهر / شعری از علیرضا ذیحق

علیرضا ذیحق

مهر


رقص گیسوهایت

موجی از رویا بود

در ساحلی که می دویدیم

و  جوانی 

پاروهای قایق را به دستمان می داد .

می رفتیم

درطغیان نگاهها،

لبخندها غرقمان می کرد

واز کندوهای دل

عسل

چون رنگین کمانی می بارید .

مارا چه شد که ناگه

دشنه ای به دست

دلی بر ریگها کشیدیم 

و قلب خود را نشانه رفتیم ؟

در خانه ی جان ام ماندی و اما رفتی

من پریشان

تو پشیمان

خانه ی بخت ات گران تر بود

و کفه ی مهریه ات

از مهر ما سنگین تر.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.