مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

یادداشتی بر رمان " درخت انجیر معابد " از احمد محمود / علیرضا ذیحق

http://s8.picofile.com/file/8345520850/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF.jpeg  علیرضا ذیحق


کتابها و یادداشت ها


درخت انجیر معابد

احمد محمود

چاپ ششم 1385

انتشارات معین تهران

 

رمان " درخت  انجیر معابد " از احمد محمود ، با توجه به ابعاد ژرف ضمیر ناخود آگاه در خلق این اثر و مفاهیم سمبولیک اش ، چنان سحر آمیز و کوبنده تمام می شود که خواننده را شدیداً غافلگیر می کند . برای یک اثر خلاقه ی رئالیستی ، این پایان شگرف ، جز جادوی قلم در ورود به ممنوعه های اجتماعی روزگار ، جز جادوی قلم چیزی نمی تواند باشد .


 http://s8.picofile.com/file/8345520850/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF.jpeg  علیرضا ذیحق


کتابها و یادداشت ها


درخت انجیر معابد

احمد محمود

چاپ ششم 1385

انتشارات معین تهران

 

رمان " درخت  انجیر معابد " از احمد محمود ، با توجه به ابعاد ژرف ضمیر ناخود آگاه در خلق این اثر و مفاهیم سمبولیک اش ، چنان سحر آمیز و کوبنده تمام می شود که خواننده را شدیداً غافلگیر می کند . برای یک اثر خلاقه ی رئالیستی ، این پایان شگرف ، جز جادوی قلم در ورود به ممنوعه های اجتماعی روزگار ، جز جادوی قلم چیزی نمی تواند باشد .

در این رمان دوجلدی از درخت انجیرمعابدی سخن می رود که در افواه مردم جنبه ی فرا واقعیت و مقدسی یافته و به شکلی بیانگر یک اعتقاد آیینی شده است . این درخت یا بهتر بگوییم این باور ، هر جا که ممکن است ریشه می دواند و ساقه هایش به اطراف از محیط های اموزشی گرفته تا خانه های مردم و ادارات و غیره سایه می اندازد و حتی مانع عبور و مرور و به عبارتی جریان آزاد زندگی می شود . این هر جا هم که گفته شد محیطی است که ظاهراً یک محله است و اما ابعاد آن به قدری وسیع است که یک کشور و یک جامعه ی متنوعی از اقوام را در بر می گیرد . این باور و اعتقاد مردم به درخت انجیر از چنان تقدسی برخوردار است که مفهوم استعاری آن یک فرقه ی مذهبی را نیز می تواند شامل شود . رمان جدا از روابط انسانی شخصیت ها و نگاهی به اجتماع آدمها ، شخصیتی با نام فرامرز را چنان با ظرایف و ساختار محکم ، پوشش می دهد که او را با لنز سبز چشمان اش از قالب یک آدم لاابالی به مقام راهبی یا رهبری اعتقادی مردمی که به درخت انجیر معابد دلبسته اند ، اوج می دهد و شورش و انقلابی را پیشوایی می کند که گویی در یک جامعه ی استبداد زده ، قدرت به دست مردمی می افتد که همان آیین مداران معتقد به درخت انجیر هستند . مؤمنانی که از هر تفکر نوی وحشت دارند و قطع یک شاخه از آن درخت را هم که می تواند جهل و تاریکی حایل بر محیط را بزداید مانع می شوند . انگار که صفحه ای از تاریخ ، ورق بخورد .

رمان " درخت انجیر معابد " را باید خواند و مفاهیم استعاری ان را بی واسطه دریافت و از نشانه ها و سمبولهای آن و تداعی هایش لذت برد .

احمد محمود در این کتاب متفاوت تر از دیگر آثارش ازجمله "همسایه ها "،" زمین سوخته " و " مدار صفر درجه "  ظاهر شده و از زبان نمادها ، نشانه ها و سمبول ها با تمام ظرایف بهره برده است . چنین است که نویسندگان بزرگ فراتر از زمان و مکان ، موضوعاتی را بیان می کنند که ضمن زمین گیر کردن ممیزی ها ، روانی جاودانه و زبانی جهانی می یابند .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.