مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

داستان" عاشق غریب و شاه صنم " به روایت علیرضا ذیحق

عاشق غریب و شاه صنم علیرضا ذیحق

عاشقغریب و شاه صنم


داستان عامیانه آذربایجان


خدای را بنده ای بود در شهر تبریز ، با سن و سالی از او گذشته و نامش خواجه احمد . خواجه احمد را ثروتی سرشار که مال و منالش را به دریا اگر می ریختی،دریا لبریز می شدو در جوانمردی نمونه ی وارستگی . همه روزه هزاران یتیم و بی پناه از خوان نعمت بی دریغ اش می خوردند و دیگر چه گویم که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .گویند خواجه را پسری بود با نام رسول که پانزده سالش بود و دختری نیز که پا به خانه ی بخت ننهاده ، آینه ی بخت اش با مرگ پدر ، کدر گشته بود. 

  ادامه مطلب ...