مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

مکتوبات / رؤیابین / یادداشتی از علیرضا ذیحق

 http://s3.picofile.com/file/8215350326/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B0%DB%8C%D8%AD%D9%82.jpg  علیرضا ذیحق


مکتوبات

 

رؤیا بین


تالاری که به مسجدی می مانَد و همه کفش خود را هنگام ورود در می آورند . همه به دیدار مرد لمپنی می آیند که مال و منالی دارد و من اور را از کودکی می شناختم و دوسال پیش مرده بود . او در اعلانی بیان کرده که کسی یارای زور آزمایی با او ندارد و اگر کسی حریف اوست به مصاف اش بیاید . من هم راه ام به آنجا افتاده بود . کنارش نشسته بودم .

ادامه مطلب ...

یادداشتی بر رمان " درخت انجیر معابد " از احمد محمود / علیرضا ذیحق

http://s8.picofile.com/file/8345520850/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF.jpeg  علیرضا ذیحق


کتابها و یادداشت ها


درخت انجیر معابد

احمد محمود

چاپ ششم 1385

انتشارات معین تهران

 

رمان " درخت  انجیر معابد " از احمد محمود ، با توجه به ابعاد ژرف ضمیر ناخود آگاه در خلق این اثر و مفاهیم سمبولیک اش ، چنان سحر آمیز و کوبنده تمام می شود که خواننده را شدیداً غافلگیر می کند . برای یک اثر خلاقه ی رئالیستی ، این پایان شگرف ، جز جادوی قلم در ورود به ممنوعه های اجتماعی روزگار ، جز جادوی قلم چیزی نمی تواند باشد .


ادامه مطلب ...