چاغداش آذربایجان یازاری :
حسین پناهخواهی
حسین پناهخواهی بیر حئکایه یازاری اولاراق گونش ایلی 1347 ده خوی دا آنادان اولوب دور و طب فاکولته سی نی بیتیره رک بیر حکیم دیر. اوچوخلو باشقا آذربایجان یازار لاری کیمی یارادیجیسینی فارس دیلینده دوام ائتدیره رک 1394- نجو ایل " ماهیگیر / بالیقچی " کیتابی ایله پارلادی .ادامه مطلب ...
حسین اقبالیان
علیرضا ذیحق ین یارادیجیلیقی حاققیندا
ایلک دفعه اونون یاددشلارینی هفته لیک لرده گؤردوم . اونون سئودی یی دونیانی حیس ائتدیم . بیر گوشه ده قیساجا بیر شعر ، یالنیز درین دویغو ایله یازیلمیشدی . من بیر اونیورسیته اؤیره نجی سی اولاراق هر گون ، هر هفته ، یادا هر آی یولداشلاریمین یازیلارینی هر هانسی درگی ده اولارسا اوخوماق ایسته ییردیم . من او گون دن بری ذیحق جنابلاری نین دا بیر بؤیوک و سئویملی شاعیر و یازیچی اولماسینی تانیدیم .
گریز از مدار پوچی با عکاس دوره گرد
یادداشتی بر شعرهای " حامد رحمتی "
بیشتراز آن که با نقدها و یادداشتهای ادبی اش در مطبوعات به ذهن بیاید ، به شعر و شاعری شهرت دارد و ترجمه هایش ازبان های ترکی استانبولی و آذربایجانی به فارسی و بالعکس. همچنین همت اش در بازشناسی چهره ی نام آور غزل ایران " حسین منزوی" که همشهری او در زنجان بود و حالا همسایه ی جهان است .
ادامه مطلب ...
علیرضا ذیحق
نجف و پریزاد
داستان عامیانه آذربایجان
حکایت از رفاقت دو مرد است ، با راز و دردی یگانه که دل در مهر هم می بندند و قولی که باید سالیانی بعد عملی گردد . دوبازرگانی که هر کدام از دیاری دیگرند و عمری بگذشته و از دنیا فقط یک چیز کم دارند ، آن هم وجود فرزندی که ندارند. مردانی باخدا و دلهایی صاف که امیرمؤمنان با اذن پروردگار ، یاری رس آنها می گردد و با هدیه ی سیبی ، سبب ساز ولادت فرزندانی می گردد تا آرزوها بر دل نمانند . یکی پسر و یکی دختر . اسمشان نجف و پریزاد و همچون دونیمه ی یک سیب و هر کدام دور از هم ، کودکی و نوجوانی را پشت سرهم می گذارند و چون مرگ یکی از دو یار فرا می رسد ، وصیت پدر به نجف ، زمینه ساز سفری میگردد تا عشق و آشنائی ها آغاز گردد و ملال و اندوه چنگ در قلب دلدادگان اندازد.
ادامه مطلب ...بیراهه
تو از سالهای دور می آیی
از جوانی ام
با نغمه و شور
وزیبایی ات که هنوز تُرد است .
ادامه مطلب ...