مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ" / علیرضا ذیحق

http://s4.picofile.com/file/7868729993/Picture.jpg علیرضا ذیحق


یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی


با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ"

" سربازان در باغ "* مجموعه شعری است از شهریار گلوانی . کتابی با دو بخش متفاوت . یکی شعرهای شاعر و دیگری ترجمه های وی از شعر جهان . اما آنچه که چشم نوازتر است و جای تعمقِ بیشتر دارد شعر های خود شاعر است .

 


 http://s4.picofile.com/file/7868729993/Picture.jpg  علیرضا ذیحق


یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی


با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ"


" سربازان در باغ "* مجموعه شعری است از شهریار گلوانی . کتابی با دو بخش متفاوت . یکی شعرهای شاعر و دیگری ترجمه های وی از شعر جهان . اما آنچه که چشم نوازتر است و جای تعمقِ بیشتر دارد شعر های خود شاعر است . بیانی متفاوت که هر کلمه اش جزیره ای است با آتشفشانی از شعر در اعماق. شعرهایی که به مثابه ستارگانی از دل تاریکی فرو می ریزند تا خطی میان مرگ و زندگی رسم کنند و از هزاره ای سخن گویند که " مرد در شفق / نفس را به تمامی در سینه حبس می کند  / و لبان داغ گلوله را می بوسد"  و " شیطان مترادف انسان است / وقتی که سعی می کند / دست انسانی دیگر را از پشت ببندد ."

شعر شاعر ، شعر تعهد است و کف خیابان نبضی تپنده در خلاقیت او دارد . عشق به آزادی در خاکی عقیم به انتظار می نشیند و شاعر ترنم گر لحظه هایی می شود که انگشت بر ماشه می نشیند و  عشق دردهان با بوسه ی تیری غنچه می شود :

"آنگاه گازهای اشک آورشان را آزمایش می کنند / و سلاح هایشان را حمایل / و عمل از اراده فاصله می گیرد / یکی بر سنگفرش می افتد / و خون بالا می آورد ."

هر شعر او تجربه ای می شود که معنی در آن فوران می کند و جهانی از حس و اندیشه را فرا رویمان می گسترد که وضعیت عام بشری را نوید می دهد :

دستان ام بند است و اعتراف می کنم :/ زمین مرکز عالم است ... / تو اما همچنان بگرد / بگرد / بگرد ..."

واژگان روشن شعر او ،  فریادی می شوند در آن لحظه که خطر خیمه می زند برفراز شهر و " گردبادی از نفس ها / برای سردادن آواز کوتاه بهار"عروج آدمی را تصویر می کنند :

" آه ای رفیق / تفاوت من با تو / در آشفتگی زمانه و به هم ریختگی واژه هاست / تو افتادی و بزرگ شدی / من بزرگ می شوم تا بیافتم ."

شهریار گلوانی با کتاب " سربازان در باغ " ثابت می کند که شاعری تواناست وزبان خاص خود را در شعر یافته و چه در پرداخت به مضامین اجتماعی و چه در ساختار شعر های غنایی ، حاصل کارش " مرواریدی فراتر از زیبایی " است :

" و عشق نزدیک بود / چندان که مژه هامان بر هم می سائید / و میان مان پل ِ موئی بود .. "

بانوی بلند آوازه ی شعر سیمین بهبهانی می گوید : " هنرمند وقتی به مرحله ی کمال می رسد که نه تنها از کسی تقلید نکند ، بلکه کارش هم غیر قابل تقلید باشد " و شهریار گلوانی هم با ادراک این مهم ،توانسته است با شعرهایش  به حظ روحی خواننده کمک کند و امید که روزی همه ی شعرهایش از پراکندگی در فضای مجازی نجات یابد و در کسوت کتاب به دوستداران شعر نو تقدیم شود .**

------------------------

·         * سربازان در باغ / مؤلف و مترجم : شهریار گلوانی ، چاپ اول : خوی ،1392/ نشر شعر سپید

·         ** مطالب داخل گیومه از شعرهای شاعر انتخاب شده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.