معنی پست مدرنیسم
هر جا که مدرنیسم به ابتذال و پیش پا افتادگی محکوم میشود، پست مدرنیسم سربرآورده و نه به مثابه یک جانشین بلکه تأویل نگرش مدرنی میشود که ضمن توسعة مدرنیسم به تعیین حد و مرزهای آن نیز میانجامد. در بحث از پست مدرنیسم در لبهی تیغی حرکت میکنیم که اندکی لغزش ما را به مدرنیسم سوق میدهد و حایلی ظریف با تفکر مدرن میسازد.
معنی پست مدرنیسم
هر جا که مدرنیسم به ابتذال و پیش پا افتادگی محکوم میشود، پست مدرنیسم سربرآورده و نه به مثابه یک جانشین بلکه تأویل نگرش مدرنی میشود که ضمن توسعة مدرنیسم به تعیین حد و مرزهای آن نیز میانجامد. در بحث از پست مدرنیسم در لبهی تیغی حرکت میکنیم که اندکی لغزش ما را به مدرنیسم سوق میدهد و حایلی ظریف با تفکر مدرن میسازد.
مدرنیته شکستن سنتها و گسستن تکرارهاست. تکرارهایی که ما را به عناوین و مضامین کلاسیک پیوند میدهد و از نوشدگی دورمان میسازد. از نوشدگی که خودآگاهانه باید باشد و متأثر از زمانه. زمانهای که باید با آن درآویخت و منتقد اوضاع وا حوال و فرهنگ آن شد. در آویختنی که با پیشنهادات انتقادی درآمیخته و به ارائهی واقعیت میانجامد. واقعیت نه چنانکه مینمایاند و از عینیت جلوه دارد و از ارزیابیها فرسنگها دور است. یک نوع نگرش ذهنی و تجربی که در ذهن هنرمند، آگاهانه شکل میگیرد و به تعالی واقعیت دست مییازد.
مدرن بودن نوعی گسیختن است. گسیختنی با گذشته و بریدنی که به جستجو میانجامد. جستجویی در شکلهای نو و ادعایی که به برتری منتهی میشود. نوعی برتری که هنرمند مدرن آن را حس کند و به شناختی نوین و دگرگونه از امور اجتماعی و روانشناختی میرسد. در مدرنیته انسان مدرن دچار بیاعتمادی است. بیاعتمادی به خویشتن خویش و اینکه آنچه میکند و هر اثر پست مدرن اعتبار خود را نه از فرد بلکه از شیوههای برخورد و مناسبات سایر متون به دست میآورد. وجود متن پست مدرن وابسته به اختلافاتش با سایر آفرینشهای هنری است. یعنی این نیست که پست مدرنیسم باز خوانی انتقادی سنتهایی را عملی میسازد که خلاقیتهای مدرن و پیش مدرن را قابل حصول ساخته است. در بحث از پست مدرنیسم قطع ارتباط با سنت را میتوان خاستگاهی برای آن شمرد مثل پنداری که جهان و دانش را مفهوم میبخشد. بدین معنی که از وقتی انسان به این تفکر رسید که با علم میتواند دنیا را کنترل کرده و شکلی نو به آن بدهد نگرش مدرن شروع یافت و اما برای پست مدرنیسم خاستگاه خاص و مشخصی وجود ندارد.
تفکر پست مدرن، با نقد از تفکر مدرن مفهوم خود را پیدا میکند و به نحوی حلاجگر وضعیت مدرن میباشد و به تأویل هر آنچه که خود را نومعرفی میکند، میپردازد. لذا پست مدرنیسم، بیشتر از همه مدرنیسمی است که به جوهرهی حقیقی و حد تعالی تولیدها و روشهای خود نزدیک میشود.