مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

چکاوک حمیدی و پرواز ی بلند در شعر ( نقد ادبی) / علیرضا ذیحق

https://s30.picofile.com/file/8468324400/Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3%DB%B0%DB%B9%DB%B1%DB%B9_%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B6%DB%B4%DB%B9_Instagram.jpg


علیرضا ذیحق

چکاوک حمیدی و پروازی بلند در شعر

 


 https://s30.picofile.com/file/8468324400/Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3%DB%B0%DB%B9%DB%B1%DB%B9_%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B6%DB%B4%DB%B9_Instagram.jpg

علیرضا ذیحق

چکاوک حمیدی و پروازی بلند در شعر

 

چکاوک حمیدی در شعر، آوازی رها و دلنشین دارد . از نبضی تپنده وامروزین برخوردار است و در واژگان او ،  یک وطن با همه ی ابعاد و آدمهایش حضوری نمادین دارد . سخن از عشق و انسان و فجایع خاطراتی می راند و این وقایع وقتی با ذوق و شعور و عاطفه می آمیزد ، تلخیِ گاهگاهی شعرش ، شیرینی فهم را در ادراک آدمی حک می کند . تصویر اشعارش ، دنیایی داستان وار می سازد و از اجتماعی سخن می راند که دارد تهی می شود . تهی از تاریخ ، ترانه و زمزمه های زیستنی که بودن در آن اسارت را تداعی می کند :

هر روز / حافظه ام / تیرباران می شود وخاطراتم / شلاق می خورند .

وی از  انسانی در اعماق هستی  سخن می راند، که شعار صلح را وقتی هنوز جهان ، با تنانگی بر سرِ جنگ است  ،  یک شوخی ِ تلخ می پندارد :

بدنم / مترسکی شده / که می ترساند کبوتران صلح را / صلح هم چیز مسخره ای است / وقتی تن در تبعیدست

چکاوک حمیدی ، با تشبیهاتی بدیع که به ندرت نمونه اش را بعد از فروغ فرخزاد داریم ، نگین ِ حضورش را از انگشتر زمانه دریغ نمی دارد و می گوید :

با / سر به نیست کردن قرص های مخالف ،/ سَرِ بارداری مرا / با دندان و وعده های نان / گرم / می کنند / و / تن ام را برهوت ...

شاعری که تاریخ و هویت خود را با همه طرد شدگی . پاس می دارد و آن را با سرنوشت توأمان ِ مردمانی خاکستری از دور و نزدیک ِ جهان، پیوند می زند ، تازه می شود هنرمندی که نوایش ، حسی عمومی برمی انگیزد :

ترسیده ام ! / ترسیده ام و عرق سردی / کنه وار می چسبد به تنم / تنی که بی وقفه / در حوالی طرد شدگی / پرسه می زند .... / می ترسم از تاب نیاوردن ِ خاک / می ترسم که پس بزند خاکسترش را

عاشقانه های "چکاوک " نیز از بِکری و تازگی نشانه ها دارد و به عنوان یک زن ، درون پرغوغایش اش   چنین ترنم می کند :

تنت را / همچون گلهای وحشی ِ غرق شده در دَم نوش هایم / آرام آرام / مزه می کنم /  و ... سُر میخورم / زیر ِ گلویت

وی از " پلک هایی که توان فریاد ندارند " و " روحهای قبضه شده " سخن ها می آغازد و از عصیانی فروخفته می گوید :

درز های رابطه / به لغزش دچار شده اند / و کوک ها از جای خود خارج ... / با بغضی / که دستان اش را / به گریبان ام سنجاق کرده  / وتاولی که پای اش را به پایم دوخته ... / جراحت های نسیان زده ام را / حوالیِ موی رگ ها / نوازش می کنم .

در اکنون ِ ایران که مطبوعات مستقل نه که حکم کیمیا بلکه نادره ی زمانه اند ، شاعران به فضای مجازی آمده و نمونه های کار ِ خود را در وسعتی انبوه ارائه می کنند و بی آنکه نقدی شوند لایک می خورند و گونه ای که به ادبیات زرد شهره دارد و در حوزه ی ادبی تعریف ِ خود را دارد ، با استقبال ِ بیشتری مواجه می شود و کارهای جدی و هنرمندانه را در سایه ی خود مخفی می کنند و چند نفری که  در قالب های مورد پسندشان واقعا هنرمندانه می سرایند و قلم می زنند و حرفی برای گفتن دارند و آثارشان جزو ماندگارها به حساب می آیند  ودر فقدان نقد سازنده ، دچار سرخوردگی شده  و از ذوق و شوق می افتند و خیلی ها را به تجربه دیده ام که هرگز همگام زمان نشده واز استمرار خلاقیت و تکامل  هنرمندانه باز مانده اند .

چکاوک حمیدی متولد 1351 ه.ش است و مجموعه شعری آماده ی چاپ دارد و با همه ی استعداد سرشار و نگاه پویایش  به ظرایف و چهره های پنهان جامعه ی زیستی و جهانی ،  برای غنا و کسب تجربه های ژرف در مسیر آفرینش های ادبی ، از کلاس های شعر منتقد و شاعر شناخته شده " نازنین رحیمی " بهره می گیرد .  وی اگر با این پشتکار ، به تجربه هایش که همه لبریز از جوهره ی شعری و شیوه ای تازه برای بیان هستند ، تداوم بدهد بی تردید یکی از سیماهای فراموش ناشدنی شعر عصر به شمار خواهد آمد .

8/ 7/ 1402

 

نظرات 1 + ارسال نظر
چکاوک حمیدی سه‌شنبه 11 مهر 1402 ساعت 09:38

سپاس فراوان از شما جناب آقای ذیحق

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.