علیرضا ذیحق
چکاوک حمیدی و پروازی بلند در شعر
علیرضا ذیحق
چکاوک حمیدی و پروازی بلند در شعر
چکاوک حمیدی در شعر، آوازی رها و دلنشین دارد . از نبضی تپنده وامروزین برخوردار است و در واژگان او ، یک وطن با همه ی ابعاد و آدمهایش حضوری نمادین دارد . سخن از عشق و انسان و فجایع خاطراتی می راند و این وقایع وقتی با ذوق و شعور و عاطفه می آمیزد ، تلخیِ گاهگاهی شعرش ، شیرینی فهم را در ادراک آدمی حک می کند . تصویر اشعارش ، دنیایی داستان وار می سازد و از اجتماعی سخن می راند که دارد تهی می شود . تهی از تاریخ ، ترانه و زمزمه های زیستنی که بودن در آن اسارت را تداعی می کند :
هر روز / حافظه ام / تیرباران می شود وخاطراتم / شلاق می خورند .
وی از انسانی در اعماق هستی سخن می راند، که شعار صلح را وقتی هنوز جهان ، با تنانگی بر سرِ جنگ است ، یک شوخی ِ تلخ می پندارد :
بدنم / مترسکی شده / که می ترساند کبوتران صلح را / صلح هم چیز مسخره ای است / وقتی تن در تبعیدست
چکاوک حمیدی ، با تشبیهاتی بدیع که به ندرت نمونه اش را بعد از فروغ فرخزاد داریم ، نگین ِ حضورش را از انگشتر زمانه دریغ نمی دارد و می گوید :
با / سر به نیست کردن قرص های مخالف ،/ سَرِ بارداری مرا / با دندان و وعده های نان / گرم / می کنند / و / تن ام را برهوت ...
شاعری که تاریخ و هویت خود را با همه طرد شدگی . پاس می دارد و آن را با سرنوشت توأمان ِ مردمانی خاکستری از دور و نزدیک ِ جهان، پیوند می زند ، تازه می شود هنرمندی که نوایش ، حسی عمومی برمی انگیزد :
ترسیده ام ! / ترسیده ام و عرق سردی / کنه وار می چسبد به تنم / تنی که بی وقفه / در حوالی طرد شدگی / پرسه می زند .... / می ترسم از تاب نیاوردن ِ خاک / می ترسم که پس بزند خاکسترش را
عاشقانه های "چکاوک " نیز از بِکری و تازگی نشانه ها دارد و به عنوان یک زن ، درون پرغوغایش اش چنین ترنم می کند :
تنت را / همچون گلهای وحشی ِ غرق شده در دَم نوش هایم / آرام آرام / مزه می کنم / و ... سُر میخورم / زیر ِ گلویت
وی از " پلک هایی که توان فریاد ندارند " و " روحهای قبضه شده " سخن ها می آغازد و از عصیانی فروخفته می گوید :
درز های رابطه / به لغزش دچار شده اند / و کوک ها از جای خود خارج ... / با بغضی / که دستان اش را / به گریبان ام سنجاق کرده / وتاولی که پای اش را به پایم دوخته ... / جراحت های نسیان زده ام را / حوالیِ موی رگ ها / نوازش می کنم .
در اکنون ِ ایران که مطبوعات مستقل نه که حکم کیمیا بلکه نادره ی زمانه اند ، شاعران به فضای مجازی آمده و نمونه های کار ِ خود را در وسعتی انبوه ارائه می کنند و بی آنکه نقدی شوند لایک می خورند و گونه ای که به ادبیات زرد شهره دارد و در حوزه ی ادبی تعریف ِ خود را دارد ، با استقبال ِ بیشتری مواجه می شود و کارهای جدی و هنرمندانه را در سایه ی خود مخفی می کنند و چند نفری که در قالب های مورد پسندشان واقعا هنرمندانه می سرایند و قلم می زنند و حرفی برای گفتن دارند و آثارشان جزو ماندگارها به حساب می آیند ودر فقدان نقد سازنده ، دچار سرخوردگی شده و از ذوق و شوق می افتند و خیلی ها را به تجربه دیده ام که هرگز همگام زمان نشده واز استمرار خلاقیت و تکامل هنرمندانه باز مانده اند .
چکاوک حمیدی متولد 1351 ه.ش است و مجموعه شعری آماده ی چاپ دارد و با همه ی استعداد سرشار و نگاه پویایش به ظرایف و چهره های پنهان جامعه ی زیستی و جهانی ، برای غنا و کسب تجربه های ژرف در مسیر آفرینش های ادبی ، از کلاس های شعر منتقد و شاعر شناخته شده " نازنین رحیمی " بهره می گیرد . وی اگر با این پشتکار ، به تجربه هایش که همه لبریز از جوهره ی شعری و شیوه ای تازه برای بیان هستند ، تداوم بدهد بی تردید یکی از سیماهای فراموش ناشدنی شعر عصر به شمار خواهد آمد .
8/ 7/ 1402
سپاس فراوان از شما جناب آقای ذیحق