مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

سه شعر از آیلا گورِل (شاعر معاصر ترکیه )/ترجمه :علیرضا ذیحق

سه شعر از آیلا گورِل (شاعر معاصر ترکیه )/ترجمه :علیرضا ذیحق


۱ ـ


هیچ راه همواری نبود

ونیز، راهی بلند و طولانی

در این راهی که من آمدم .

به هرجایی پا نهادم

انگشتانم خون شدند .

 


سه شعر از آیلا گورِل (شاعر معاصر ترکیه )/ترجمه :علیرضا ذیحق


۱ ـ


هیچ راه همواری نبود

ونیز، راهی بلند و طولانی

در این راهی که من آمدم .

به هرجایی پا نهادم

انگشتانم خون شدند .

تقدیرمن گردنش کج بود

و ناهمواری ام ازاین رو،

همه را حق سخن بود

جزمن که لب گشودنم گناه !

زبانم  را لاک و مهر کردم

و چشمانم سخن گفتند ،

تاکه چشمانم نیزستاندند.

کورانه شدم مادر

دیریست که دستانم

راه می روند

و با پاهایم دوش می گیرم .




۲ ـ



دستانم رانگیری هم مهم نیست

حتی اگر تنگ در آغوشت نگیرم

نه حرف های قشنگی برایم بزن

نه بخاطراین عشق ، جان بیفشان.

همین که دوستم می داری

چشمانت را که بنگرم

مرا کافیست .



۳ ـ



فروغ ِ عشق

خاموش از اهانت ،

به ایستگاهی  می خورد

با قلبی شکسته .

سخن عشق

گنگ است و خش دار

وقتی که دل وصله دارد.

صدایم می زنند آنان که مرا نمی فهمند

زخم نهان ام را مرهمی می جویی

وقتی که  خود

در درد و درمان ات مانده ای.

دستان ام  کوتاه

و عشق

در دوردست ها منتظرکه

کوتوله گی ِ قدّم را زیر بگیرد.


منبع :  سایت «متن نو » به سردبیری فاطمه محسن زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.