اسطوره که بازتاب تفکر انسان دربارهی هستی و جهان است با بنمایههای افسانهای و با بادبانهای برافراشتهی خیال، سفری به مافوق الطبیعه را با گریز از واقعیت پی میگیرد که در آن تصویری از اخلاق و دین را با زندگی و ماهیت آن پیوند میزند. اسطوره با ریشه در زبان، سیال گونه عصرها را درمینوردد و با همهی سحرانگیزیاش، تاریخ را متبلور ساخته و سرمشقی راستین برای رفتار انسان میشود. رفتاری که در جوامع نوین نمودی پررمز و راز دارد و فهم مضامین اسطورهای آن به دشواری امکانپذیر است.
خوی ناغیل لاری :
سوت گؤلی
آللاه هامینی یامان گؤزدن قوروسون وهئش کیمین دیرناغینا داش دَیمه سین . گونلرین بیرین ده " اَسو ، قسو " آدین دا ایکی قارداش واریدی . بونلاری اکیب دوغان یوخودی وهامی دئیه ردی کی اونلار حامیله بیرآغاج دان دوغولوبلار. بیر آغاش کی اونناری دوغمامیش ، ایشیغی هریئره دوشوردی . قوجالار دییه ردیلر بو آغاجی ملیک ممَد اؤزونن ایشیخلی دونیادان گتیرمیشدی واُسونان قسو نو دوغاننان سورا، اؤزایشیقی نان اَلوولانیب یانمیشدی.
عاشقغریب و شاه صنم
داستان عامیانه آذربایجان
خدای را بنده ای بود در شهر تبریز ، با سن و سالی از او گذشته و نامش خواجه احمد . خواجه احمد را ثروتی سرشار که مال و منالش را به دریا اگر می ریختی،دریا لبریز می شدو در جوانمردی نمونه ی وارستگی . همه روزه هزاران یتیم و بی پناه از خوان نعمت بی دریغ اش می خوردند و دیگر چه گویم که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .گویند خواجه را پسری بود با نام رسول که پانزده سالش بود و دختری نیز که پا به خانه ی بخت ننهاده ، آینه ی بخت اش با مرگ پدر ، کدر گشته بود.
علیرضا ذیحق
جمشید شاه
مرغ خندان، پرندهی خوشخوانِ شاه پریان "ملکه جهان افروز" که با همه ی کوچکی اش نیمی نازنینی زیباروی بود و نیم دیگرش مثل گنجشککی،به خواب شاهزاده جمشید می آید و از دیاری اسرارانگیز بنام تخت سلیمان می گوید و اینکه بازی تقدیر، او را به سفری دور و دراز به جویایی او واخواهد داشت.
شاهزاده جمشید که به حیلت و مکر برادران و خواهران ناتنی اش، مورد غضب پدر تاجدارش محمدشاه قرار گرفته و از قصر رانده شده بود روزی شنید که پادشاه از بیماریِ لاعلاجی دچار رنج و محنت است و طبق خوابی که دیده است چاره اش گوش سپردن به نوای پرنده ای نایاب است که بدنش ترکیبی از دختری مه روی و گنجشکی رام و خیال انگیز می باشد.
ادامه مطلب ...
علیرضا ذیحق
گفتگو با دکتر حمید شهانقی
حمید سفیدگر شهانقی در سال1346 در شهرستان خوی متولد شده است . وی از سال1364 اقدام به گردآوری و تحقیق و بررسی مواد فولکلور آذربایجان نموده است. فوق لیسانس علوم کتابداری و اطلاع رسانی است و دکترای فولکلور و فرهنگ مردمی . تاکنون از ایشان مجموعه شعر » زنجیرده سئودا «(1374) و بیش از هفتاد مقاله و شعر در مطبوعات تهران و تبریز به چاپ رسیده است . شهانقی مدتی نیز با ادارة فرهنگ مردم صدا و سیما در تهران همکاری نموده که حاصل تلاش این مدت تهیه و تدوین بخشی از فرهنگ مردم آذربایجان به شیوة علمی بوده است . وی هم اکنون به پژوهش بر روی فولکلور آذربایجان بویژه افسانه ها مشغول بوده و مدیر انتشارات زوفا در تهران است.
با این پژوهشگر پرتلاش گفتگویی انجام شده که آنرا می خوانید: