علیرضا ذیحق
گفتگو با" شهریار گلوانی"
نویسنده، مترجم و منتقد ادبی
- چشم انداز جریان ادبی موجود در شهرمان "خوی" را چگونه می بینید؟
پاسخ به سؤال شما نیازمند دو پیش فرض پذیرفته شده اساسی است. نخست اینکه جریان ادبی در خوی وجود دارد و دیگر اینکه با توجه به گذشته و حال این جریان ادبی چشم انداز آتی آن چه می تواند باشد. به نظر من آنچه شما از آن به عنوان جریان ادبی یاد می کنید ادبیات مکتوب و یا شفاهی در حوزة شعر است. چون من غیر از شما ( علیرضا ذیحق) فرد دیگری را سراغ ندارم که در این شهر بطور حرفه ای در حوزة داستان، نقد و... اثری قابل عرضه داشته باشد، البته قبل از انقلاب داستان نویسهایی مثل قادر آژغ با رقه هایی بودند که به سرعت خاموش شدند و به هیچ روی نمی توان عنوان جریان ادبی به این سوسوهای لرزان اطلاق کرد چرا؟روایت میترا داور از دنیایی سوخته و مچاله شده
یادداشتی بر داستان کوتاه تمارض نوشتة میترا داور از علیرضا ذیحق
قصة " تمارض" میترا داور را که می خوانی و به رگه های پر رنگ رئالیزم آن می اندیشی واینکه چه قدر زیبا، از چاشنی های ایده آلیستی دور است وحقیقت را در مسلخ مصلحت های روز قربانی نمی کند، ضمن اینکه او را نویسندهای پیشرو می بینی، ناخودآگاه وبی آنکه قصد قیاسی باشد که "تمارض " جنسی دیگر دارد و ماندگار است یاد فرمولی می افتی از فیلمها و سریالهایی که این روزها تو ایران باب است و آنقدر تکرار شده که حتی ابتذال آن نیز به چشم نمی آید.
گفتگو با چنگیز آیتماتوف
نویسنده ی قرقیزستانی و نامزد آسیایی نوبل ادبی در 2008
گفتگو کننده : حوا سِتنای ایلحا ن
ترجمه : علیرضا ذیحق
چنگیز آیتماتوف ، نویسنده ی قرقیزستانی و نامزد آسیایی نوبل ادبی در 2008 که در ایران با رمان های " جمیله " ، " سرگذشت مادر " ، " الوداع گل ساری " و " روزی به درازای یک قرن " ، برای دوستداران ادبیات داستانی چهره ای آشناست دور از وطن و در آلمان ، در 16می 2008، به پایان قصه ی هستی اش رسید .
علیرضا ذیحق
حماسه و محبت در ادبیات شفاهی آذربایجان
رمز جاودانگی فرهنگ مردم در جوهرهی ناب تعقل و تخیلی است که آباء هر اقلیمی با ذوق و زیبائی آمیخته و تصویرگر صادق روزها و هستیهای دیرینی شده که خنکا و زلالیهای حکمت اعصار را به بستر پرخروش اندیشه و هنر جاری ساخته است.
ادامه مطلب ...
آذربایجان فولکلورونون نوع لری