مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

عیشِ خیال در قصه های جلال آل احمد / علیرضا ذیحق

 

علیرضا ذیحق

 

عیشِ خیال در قصه های جلال


 بانگاهی موجز به داستان های مدیر مدرسه و خونابه ی انار از جلال آل احمد

 

این که جلال آل احمد در همه ی عمرش  یک داستانگو و آموزگار باقی ماند هیچ شکی نیست و امااو در مقام یک نویسنده ، افسونگریست که در حافظه ی ادبی خوانندگان و قصه نویسانی که هم عصر او بودند و یا بعد از او آمده اند ،همیشه جاپایی قرص و محکم داشته است . سیمین دانشور" بهترین کار جلال آل احمد از میان داستانها و رمان هایش را مدیرمدرسه و نون والقلم   می داند و معتقد است که وی با نوشتن " اورازان " تک نگاری را باب کرد و اما بهترین تک نگاری اش " درّ یتیم خلیج ، جزیره خارک  " است و بهترین سفرنامه اش " خسی در میقات ". همچنین سیمین دانشور جلال آل احمد را بیشتر یک نویسنده ی سیاسی می نامد که عقاید سیاسی اش را از زبان قهرمان هایش در کسوت قصه و رمان بازگو می کرد که نباید چنین می کرد و دید سیاسی اش باید باعناصر داستانی و تخیلی ، بیش از این می آمیخت تا ارزش هنری آثارش بیشتر می شد ."

ادامه مطلب ...

یادداشتی بر"تاتار خندان"، رمانی از غلامحسن ساعدی علیرضا ذیحق

http://s4.picofile.com/file/7851090321/clipp_image002.jpgعلیرضا ذیحق


جنون شجاعان در تاتارخندان


یادداشتی بر"تاتار خندان"، رمانی از غلامحسن ساعدی


"تاتارخندان" رمانی جذاب وبرش و پژواکی از تاریخ اجتماعی ایران است که نویسنده ، با سیر در واقعیت های اجتماعی روزانه ،خواننده را پابه پای راوی که پزشکی است جوان و سرخورده از یک رابطه ی عشقی ،ودلگیر از نقشی که مدرنیته ای نارس براو تحمیل کرده ،همه ی خوشی ها ، تفننهای زندگی شهری وعرف مرسوم  راکنار گذاشته و می خواهد که با تعمق در درون خود ، آرامش ازدست رفته اش را در تبعیدی خود خواسته بازیابد .

  ادامه مطلب ...

یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ" / علیرضا ذیحق

http://s4.picofile.com/file/7868729993/Picture.jpg علیرضا ذیحق


یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی


با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ"

" سربازان در باغ "* مجموعه شعری است از شهریار گلوانی . کتابی با دو بخش متفاوت . یکی شعرهای شاعر و دیگری ترجمه های وی از شعر جهان . اما آنچه که چشم نوازتر است و جای تعمقِ بیشتر دارد شعر های خود شاعر است .

 

ادامه مطلب ...

شکاک / داستان کوتاه / علیرضا ذیحق

http://s3.picofile.com/file/8208291684/1743731_943085682385617_3234914241933039434_n.jpg علیرضا ذیحق

شکّاک
داستان کوتاه
از خنده روده بر شده بود وقتی که از شوهرش می‌گفت. شوهرش مشکوک شده بود. آن هم به زن همسایه. می‌گفت این زن دارد مثل آب خوردن خیانت می‌کند و من باید زاغ سیاه‌اش را چوب بزنم. همه‌ی فکر و ذکرش شده بود او. جند بار هم یواشکی راه افتاده بود پشت سرش و ببیند کجاها می‌رود. هر بوتیک و آرایشگاه و خیاط و باشگاه و خانه‌ای را که او رفته بود می‌شناخت. این اواخر هم که شوهرش به یک مأموریت کاری رفته بود تجسس‌اش بیشتر شده بود. روزی آمد و گفت سوار ماشین ِ یکی شد و نشناختم کیه. اما شماره‌ی ماشین‌اش را برداشتم.

 

ادامه مطلب ...

محبوبه و سرخوش / داستان عامیانه ی آذربایجان / علیرضا ذیحق


 محبوبه و سرخوش علیرضا ذیحق

محبوبه و سر خوش

داستان عامیانه آذربایجان

روزگاری که شاه عباس در اوج عزت و قدرت ،اصفهان را زیر نگین خود داشت مردی بود به نام خواجه هدایت که در خسّت و زراندوزی شهره ی آفاق بود و برای کسب ثروت ، دمار از روزگار بینوایان در می آوُرد . خواجه هدایت اولادی نداشت و بخاطر خرج و مخارجی که ممکن بود فرزندش رو دست اش بگذارد تمایلی هم به بچه دار شدن نداشت . اما خواجه هدایت زنی مؤمنه و با خدا داشت که پنهان از شوهرش ، در راه خدا و نوازش فقیران از هیچ بذل و بخششی خودداری نمی کرد و در دعاها و عبادات اش ، مدام از خدا آرزوی فرزند می کرد . روزی دعاهایش برآورده شد و صاحب پسری به نام  "سرخوش " گردید.

ادامه مطلب ...