علیرضا ذیحق
جنون شجاعان در تاتارخندان
یادداشتی بر"تاتار خندان"، رمانی از غلامحسن ساعدی
"تاتارخندان" رمانی جذاب وبرش و پژواکی از تاریخ اجتماعی ایران است که نویسنده ، با سیر در واقعیت های اجتماعی روزانه ،خواننده را پابه پای راوی که پزشکی است جوان و سرخورده از یک رابطه ی عشقی ،ودلگیر از نقشی که مدرنیته ای نارس براو تحمیل کرده ،همه ی خوشی ها ، تفننهای زندگی شهری وعرف مرسوم راکنار گذاشته و می خواهد که با تعمق در درون خود ، آرامش ازدست رفته اش را در تبعیدی خود خواسته بازیابد .
یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی
با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ"
" سربازان در باغ "* مجموعه شعری است از شهریار گلوانی . کتابی با دو بخش متفاوت . یکی شعرهای شاعر و دیگری ترجمه های وی از شعر جهان . اما آنچه که چشم نوازتر است و جای تعمقِ بیشتر دارد شعر های خود شاعر است .ادامه مطلب ...
نازکای شعر امروز و چشمان هزارساله
شعری که مولود الهام ، حس، شعور و تصمیم آدمی برای انعکاس و بیان تجربه ها ی فردی و جمعی و همچنین ارتعاش خیزابهای ملتهب درون باشد وهمچنین بی قید به اجبار وزن و قالب و نگاه های برآمده ازکلیشه و سنت ، هنری پیشرو است .
ادامه مطلب ...
قاسم ترکان
گامهایی با کتاب "زخم شیشه " و علیرضا ذیحق
کتابی دیگربا نام" زخم شیشه " از علیرضا ذیحق را پیش رو دارم . مجموعه قصه ای است که ذیحق طی سالیان گذشته پرداخته است و ازهمه بیشتر " زخم شیشه " بامن آشناست . یا بهتر بگویم من با " زخم شیشه " آشنایی چندین ساله ای دارم ، آن آشنایی که پیوند محکی با " آدینه"* داشت .
ادامه مطلب ...
یادداشتی بر داستان های " فریبا حاج دایی"
با نگاهی به قصه ی "روزی که عاشق زنم شدم "
" فریبا حاج دایی " که او را باقصه ها ، ترجمه ها و پژوهش های ادبی اش می شناسیم ، از چهره های جوانی است که شاخص ترین بُعد ِ خلاقیت او را در قصه هایش باید جست . او جزو چند نویسنده ی مطرح ادبیات داستانی در میان جوانان ِ دهه ی هشتاد است و برای همین ، هروقت که به این برهه ی خاص فکر می کنم بی اختیار یاد یکی از یادداشتهای " منیرو روانی پور "می افتم که می گوید :" نمی دانم خیابانی که تویش دخترکی قدم نزند ، به چه درد می خورَد ؟ "