مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

باز خوانی فیلم " حکم" اثر مسعود کیمیا یی / علیرضا ذیحق

http://s6.picofile.com/file/8215059000/%D8%AD%DA%A9%D9%85_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C.jpg علیرضا ذیحق

 علیرضا ذیحق


سرودی بی مرگ


باز خوانی فیلم " حکم" اثر مسعود کیمیا یی

 

سینما ، سینما ست و اما کمال اش ، در پیوندیست که با ریشه ها دارد و بلندا های یک اندیشه ی تناور. ریشه ای دویده در ژرفا های جامعه و بلندا های حسی که از شعور مایه می گیرد.خمیره اش می شود هنر و بارز ترین نمودش سینما. سینمای کیمیایی نیز ، کیمیا ی عصر است. با عناصری پو یا، ما نا و پر رمز و درخور.سینما یی که افت و خیز داشته و اما هر گز ، سر نیفکنده.


ادامه مطلب ...

مکتوبات / ترس / یادداشتی از علیرضا ذیحق


http://s3.picofile.com/file/8214643492/4kti68.jpg  مکتوبات / ترس / یادداشتی از علیرضا ذیحق



دوستی که دوستی اش برایم ارزشمند است و از نوشته هایش لذت می برم و کلی خانمه ، از من خواسته که از ترسهایم بنویسم و من نیز می نویسم ...سخته که بگویم از چی می ترسم . اما از یک چیزهایی واهمه دارم . اینکه بی موقع زنگ بزنند خانه یا تلفن فرق نمی کند .بی پولی هم از ترسها یی است که دارم . این هراس ها یکی دوتا نیستند. از سرطان واقعا وحشت دارم . ترس این را دارم که نکند روزی از جایی اداره ای احضارم کنند( نه اینکه تجربه نکرده باشم اما باز . می ترسم ) . انجام بعضی کارهای خیلی خصوصی تو جمع و فضای باز نیز به واهمه ام می اندازد . درد لعنتی هم این حس را دارد ،از آمدن اش می ترسم . خبر بیماری آنهایی که دوستشان دارم نیز از ترسهایم است . هنگام نگاه کردن از بلندی ، ترس باعث می شود که دست و پایم بلرزد . جوان که بودم این شعر شاملو را می خواندم که هراس من از مردن در سرزمینی است که در آن مزد گورکن از آزادی آدمی افزون باشد . ولی الآن چنین ترسی ندارم . فهمیده ام که خیلی چیزها تو این ینگه دنیا درست شدنی نیست . یا باید مهاجرت کرد و یا باید ماند و ضجه نکرد . خلاصه باید گفت که روی هم رفته آدم ترسویی هستم زیرا از عاشق شدن هم می ترسم .

یادداشتی به زبان ترکی / فریدون حصاری دن خاطیره لریم / علیرضا ذیحق

علیرضا ذیحق


فریدون حصاری دن خاطیره لریم


http://s3.picofile.com/file/8214291284/fha17.jpg



سایریشان اولدوزلارین بیر – بیر آخماسی ، کؤنول لری کدره بوغسادا اونلارین سؤنمز ایشیقیینی  هئچ ده دانماق اولماز . اونلار گله جه یین هادی سی و گؤزلریمیزین نورو اولاراق ایل لره میدان اوخویوب  یاشار ایده ال لارا ایز آچیرلار .

  ادامه مطلب ...

زندگی و آثار فردین / فصل اول ( از تولد تا ازدواج ) / علیرضا ذیحق

 http://s3.picofile.com/file/8214065576/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%8C_%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%B1_%D8%B3%DB%8C%D9%86.jpgعلیرضا ذیحق



زندگی و آثار فردین

 

فصل اول

 

از تولد تا ازدواج

 

سا ل1309 است واولین فیلم سینمایی ایران با نام " آبی ورابی"با مضمونی خنده آور که صامت هست وکارگردانش "آوانس اوگانیانس" روپرده ی سینما ها.

سال 1309 است و نخستین سینمای مجلل ایران با نام سینما پالانس افتتاح می شود و آغازیست پر شکوه برای نمایش فیلم های ناطق.

سال 1309 است و " محمدعلی فردین" یکی از محبوب ترین چهره های تاریخ سینمای ایران چشم به جهان گشوده.

سال 1309 است ودرهمان محله ای که فردین متولد شده 2 ستاره ی دیگر هنری نیز پای به خاکدان زمین می نهند. ناصر ملک مطیعی و اکبر گلپایگانی. جاودانه های سینما و موسیقی ایران. سال 1309 است و سال ، سال میلاد جهان پهلوان تختی .

 

ادامه مطلب ...

بدیع ملک / داستان عامیانه آذربایجان / علیرضا ذیحق

http://s6.picofile.com/file/8213677900/ZIHAGH1.jpg  علیرشا ذیحق


بدیع مَلِک


 داستان عامیانه آذربایجان


جان و دل بدیع ملک پادشاه مصر،همیشه غمگین بود و هرچند دهها پریزاده ی زیبا رو چون پروانه در طواف شمع وجودش سر از پا نمی شناختند اما دل او ، از عشق تهی بود و به جستجوی رنگین کمان عشق ، در پیچ و خم آسمانهای پرستاره ی قلب اش ، تنها و محزون پرسه می زد و اما تو نی نی چشمانِ هیچ نازنینی ،عطر و بوی همدلی را حس نمی کرد . روزی مادرش قلندری جست و گفت :


 

ادامه مطلب ...